سیری در مباحث قرآنی - بخش چهارم + ذکر خاطره ای خنده دار

ساخت وبلاگ

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

با سلام محضر شما دوستان عزیز

 

در ادامه مباحث قرآنی ... به دلم افتاد لغات مربوط به مرگ و بعد از اون رو بنویسم

 

میّت »»» معمولا ما برای فردی که از دنیا رفته واژه میّت ( با تشدید یاء ) را استعمال می کنیم  در حالی که این درست نیست . برای فردی که از دنیا رفته واژه « مَیت » به سکون یاء باید استعمال کرد،  اما میّت ( با تشدید یاء ) به فردی می گویند که الان زنده است و در آینده از دنیا خواهد رفت، شاهد مطلب آنکه خداوند متعال در آیه 30 سوره مبارکه زمر فرمود : إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ یعنی ای پیامبر ( ناراحت نباش از اینکه کافران حرف تو را گوش نمی دهند ) تو از این دنیا خواهی رفت و آنها نیز از این دنیا خواهند رفت و در قیامت به هم خواهید رسید و آنجاست که کافران متوجه می شوند کلام تو بر حق بود .  

 

قبر »»» این کلمه از ریشه قَ بَ رَ به معنی دَ فَ ن َ ( دفن شدن ) است ، خداوند متعال در آیه 21 سوره مبارکه عبس می فرماید : ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ یعنی آنگاه که انسان از دنیا رفت او را قبر می کنند ( یعنی دفن می کنند ) .

 

در فارسی از قبر تعبیر به « گور » می شود . گور یعنی بیابان، به اُلاغی که در بیابان زندگی می کند « گورخر » می گویند . از آنجایی که قبر را معمولا در بیابان حفر می کنند به آن « گور » می گویند و به محل تجمع قبرها نیز « گورستان » می گویند.

 

نکته عُرفی : حتما دیدید که در این برگه های مجلس ترحیم می نویسند : « ضمنا وسیله أیاب و ذهاب برای رفتن بر سر مزار آن مرحوم مهیا می باشد » .....  کلمه أیاب از ریشه أوب به معنای بازگشت است . از اوصاف خداوند متعال « أوّاب » است یعنی خداوند دائم از موضع غضبی که به واسطه گناه بندگان حاصل شده به موضع رحمت بازگشت می کند . پس أیاب یعنی بازگشتن ، ذهاب هم که به معنای رفتن است .... أیاب و ذهاب یعنی بازگشتن و رفتن، یعنی اول از سر مزار آن مرحوم باز می گردیم و بعد می رویم ! ... این را در اصطلاح « غلط مشهور » می گویند که نمی توان کاریش کرد و باید بگذاریم مردم همینطور استعمال کنند!.

 

برزخ »»» اصولاً به فاصله بین دو چیز برزخ می گویند مثلا به فاصله بین کاشت و برداشت محصول برزخ می گویند . بر همین اساس به فاصله بین دنیا ( محل کاشت ) و قیامت ( محل برداشت )؛ « برزخ » می گویند. این جمله را زیاد شنیدید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : الدّنیا مَزرَعَةُ الآخِرَة یعنی دنیا مزرعه آخرت است ( ارشاد القلوب دیلمی ج 1 ص 89 )

 

خداوند متعال در آیه 20 سوره مبارکه الرحمن می فرماید : مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقیانِ بَیْنَهُما بَرزَخٌ لایَبْغیانِ یعنی میان آن دو دریا فاصله ای است که مانع تجاوز آبها به هم می شود . در آیه 100 سوره مبارکه مومنون نیز اشاره مستقیم به عالم برزخ داشته و فرمود : وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ یعنی برای آنها ( کفار پشیمان از اعمال خود ) بعد از دنیا فاصله ای است تا روزی که مبعوث می شوند .

 

قیامت »»» از اسامی عالَم آخِرت « یوم القیامة » است. قیامت به معنی ایستادن است، منتها یک وقت انسان نشسته هست و با اختیار می ایستد، به این « قیام » می گویند اما یک وقتی هست که انسان با شنیدن صدای مهیبی و از سر ترس می ایستد ، به این « قیامت » می گویند . در روز قیامت صور اسرافیل دمیده می شود و انسانها با حالت وحشت از قبرهای خود بر می خیزند ، به این حالت « قیامت » می گویند .

 

منبع : ذیل تفسیر آیات 30 سوره مبارکه زمر، 20 سوره مبارکه الرحمن، 21 سوره مبارکه عبس و آیه 1 سوره مبارکه قیامت

 

              

 

و در آخر ... 

 

من هر وقت خواستم مطلبی رو به صورت شخصی بنویسم، ناخوداگاه حرفهام به طرف درد دل و شِکوه و شکایت از مردم این زمانه ( مردم آخر الزمان ) انجامیده . با خودم گفتم چون ماه مبارک ربیع الاول هست، یه خاطره نیمه خنده دار از یک بد شانسی خودم تعریف کنم ( گر چه فلاسفه میگن شانس وجود خارجی نداره )

 

خاطره »»» معمولا که به بهشت رضا میرم، بیشتر قطعه شهداء میرم و خیلی کم پیش میاد که به بلوک ها و قسمت های دیگه برم

 

توی این تابستونی، سر ظهر که هوا خیلی گرم بود ، من به جهت گرفتنِ عبرت ، رفتم قطعه ای که یه ینده خدا که فوت کرده بود رو داشتن دفنش می کردند . 

 

با یه فاصله مشخصی از مراسم تدفین، داشتم به این فکر می کردم که دیر یا زود من رو هم مثل این بنده خدا می برند به خانه قبر، خانه تنهایی و وحشت ....

 

بیشتر داشتم اشعار سعدی در باب مرگ رو توی دلم مرور می کردم که انصافا تکان دهنده هست ...

 

دریغا که بی ما بسی روزگار * بروید گل و بشکفد نو بهار

بسی تیر و مرداد و اُردیبهشت * بیاید که ما خاک باشیم و خِشت

 

به قدری در اون وادی غرق شده بودم که اشکهام روی صورتم جاری شده بود و اصلا حواسم به دور و برم نبود

 

توی همون حال و هوا بودم که یهویی یه بنده خدایی زد پشت شونه ام و گفت : ببخشید آقا ؛ شما با این خدا بیامرز که دارن دفنش می کنند نسبتی داشتی ؟

 

بدون اینکه برگردم و نگاهش کنم، گفتم : نه

 

گفت : پس چرا داری گریه می کنی ؟

 

گفتم : همینطوری !

 

گفت : همینطوری که نمیشه، بالاخره یک چیزی بین شما بوده !

 

گفتم : نه آقا نسبتی نبوده  

 

گفت : آخه میدونی این خدا بیامرز، هم تیپ شما بود !

 

گفتم : یعنی مذهبی بود ؟

 

گفت : بله از اون چادری های ضِق بود ( ضِق یعنی سفت و سخت )

 

تازه فهمیدم خدا بیامرز خانم بوده !

 

گفت : وضع مالیش خوب بود و بعد از طلاقش همه مردهایی که میشناختنش دوست داشتن یه طوری بهش وصل بشن ولی این به کسی محل نمی داد، احتمالا کسی توی زندگیش بوده . حالا خدائیش نسبتی باهاش نداشتی ؟

 

گفتم : نه نسبتی نداشتم ، أصلا من از این شانس ها ندارم که خانمی با این شرایط خوب بخواد با من آشنا بشه !

 

گفت : پس چرا داری گریه می کنی ؟

 

توی دلم گفتم خدایا جواب این رو هم من باید بدهم ؟!  آخه آدم اینقدر بد شانس که رفته توی وادی مرگ فکر کنه ، اونجا متهمش کنند به ارتباط با یک خانم با شرایط خاص ؟!

 

خواستم برم طرف ماشین که کلا بی خیال تفکر مرگ بشم ؛ باز سوال کرد : اگر نسبتی با این خدابیامرز نداشتی ، پس چرا داری گریه می کنی ؟!

 

بهش گفتم : میدونی برای چی گریه می کنم ؟ برا این گریه می کنم که این خدابیامرز با این شرایط خوب توی مشهد بود و من ازش بی خبر بودم ! همینو میخواستی بدونی ؟!

 

ماشالله چقدر چِقِر بود ...

 

اون روز فهمیدم فکر کردن به مرگ هم به ما نیومد!

 

مخاطبین عزیز خصوصا بستگان محترم یه وقت شبهه نشه براتون ... واقعا نه با اون بنده خدا و نه با هیچ خانم مشهدی دیگه ای نسبتی نداشتم و ندارم .... بعضی طلبه ها همینطوریش به زنده نگه داشتن بعضی از احکام ثانویه ! معروف شدند، گفتم رفع شبهه کنم تا یه وقت مصداقی از اون جماعت به حساب نیام و شر نشه برامون  

 

و در آخِر ( و در آخِر واقعی )

 

ان شاء الله در پست بعدی، کتاب جدیدمون رو معرفی می کنم ( منظورم غیر از کتاب « تنزیه الانبیاء و الاوصیاء » هست ) . امیدوارم با این حال و روزی که دارم، بتونم تا نوشتن پُست بعدی، این کتاب تک جلدی قطور رو تمامش کنم .

 

فعلاً یا مرتضی علی

 

نوشته شده در تاریخ 20 آبان 1396

وبلاگ شخصی هادی کردان...
ما را در سایت وبلاگ شخصی هادی کردان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadikordano بازدید : 192 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 11:27